اسب
 
آناهید،الهه آب ها
 
 

روزی اسب کشاورزی داخل چاه افتاد.حیوام بیچاره ساعت  ها به طور ترحم انگیزی ناله میکرد.بالاخره کشاورز فکری به ذهنش رسید.او پیش خود فکر کرد که اسب خیلی پیر شده است و چاه هم در هر صورت باید پر شود.او همسایه ها را صدا زد و از انها درخواست کمک کرد.آنها در چاه سنگ و گل ریختند.اسب ابتدا کمی ناله کرد اما پس از مدتی ساکت شد و این سکوت او به شدت همه را متعجب کرد.آنها باز هم روی گل ریختند.کشاورز نگاهی داخل چاه انداخت و ناگهان صحنه ای دید که او را به شدت متحیر کرد!با هر تکه گل که روی اسب ریخته میشد اسب تکانی به خود میداد و گل را پایین می ریخت و یک قدم بالا میآمد.همینطور که روی او گل می ریختند ناگهان اسب به لبه چاه رسید و بیرون امد...

زندگی در حال ریختن گل و سنگ بر روی شماست.تنها راه رهایی این است که آن ها را کنار بزنید و یک قدم بالا بیایید.هر یک از مشکلات ما به منزله سنگی است که می توانیم از آن به عنوان پله ای برای بالا آمدن استفاده کنیم.با این روش می توانیم از درون عمیق ترین چاه ها بیرون بیاییم...

 

 

مجله موفقیت.شماره70

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : جمعه 27 آبان 1390برچسب:, :: 17:38 :: توسط : آناهید

درباره وبلاگ
به تماشا سوگند و به آغاز کلام
موضوعات
آدما تولدم آگاهی ... راستش رو بگو یا حسین و این است... ... مولانا دوست ... ... ... حرفایی که هر روز با خودم تکرار میکنم قبول دارین
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آناهید،الهه آب ها و آدرس anahid.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.