آناهید،الهه آب ها
 
 

هستم اگر می روم...

گر نروم نیستم...

 

 

روزی که شروع کردم نمیدونستم تا کجا قرار ادامه بدم

ولی اینجا آخرشه

این وبلاگ دیگه دردی از من دوا نمیکنه،دیگه برام آرامش ایجادنمیکنه...

حتی خودمم دیگه دوست ندارم اینجا بیام چه برسه به دیگرون.و چیزی که باعث آرامش آدم نمیشه نبودنش بهتره...

نمیخوام شکایت کنم،نمیخوام بگم اشتباه کردم،نمیخوام خیلی چیزا رو بگم چون جای گفتنش نیست و قصه ش درازه

چون هنوز خودم نمیدونم کجا اشتباه بود یا شاید میخوام انکار کنم که اشتباه بود...

فقط میدونم هیچوقت برای بدست آوردنم تلاش نکرد و من اونقدر چشمام بسته بود که ...

راستیا خودمونیم:

هیچ وقت دنبالم نیومدی...هیچوقت برای بودنم اصرار نکردی...برای داشتنم تلاش نکردی برای شناختن و نزدیک شدن بهم تلاش نکردی...و به این نتیجه میرسم که دوستمممممممممممم نداشتی... و هیچوقتم اینو به زبون نیاوردی! نگفتی که منو نمیخوای...

توی یکسالی که نبودم و نبودی هر روزش شکستمو به روی خودم نیاوردم...هر روزش بودنت رو خواستمو تو نبودی

و من تو برزخ بودم و بازم اونقدر چشمام بسته بود و اونقدر عاشق بودم که این برزخ رو دوست داشتم،باهاش زندگی میکردم و شاد بودم و به روی خودم نمی آوردم...

هیچوقت نفهمیدم تو فکرت چه خبره...چشمام بسته بود و میگفتم اون دنبال بهترین میگرده و اونقدر میخواستم داشته باشمت که هر روز عوض میشدم تا بهترینه  باشم و این بد بود من دیگه خودم نبودم.

کاش منو مطمئن میکردی... کاش باور میکردم منو با همه بدی هام میخوای ...همونطور که من تو رو با همه خوبی ها و بدی هات باور کرده بودم...

حالا باور اینکه اون باورها اشتباه بوده سخته ولی...دیگه بیشتر از این توی مسیر اشتباهی ادامه نمیدم...

بگذریم...

 

تموم شدم...

 

پایان

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 21 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 9:32 :: توسط : آناهید

و مرا

 

آنقدر آزردی

 

که خودم کوچ کنم از شهرت

 

بکنم دل ز دل چون سنگت

 

تو خیالت راحت

 

می روم از قلبت

 

میشوم دورترین خاطره در شب هایت...

 

تو به من می خندی

 

و به خود می گویی:

 

باز می آید و می سوزد از این عشق...

 

ولی!

 

بر نمی گردم نه!!!

 

می روم آنجایی

 

که دلی بهر دلی تب دارد

 

عشق زیباست و حرمت دارد..

.

تو بمان

 

دلت ارزانی هر کس که دلش مثل دلت

سرد و بی روح شده است

سخت بیمار شده است

 

تو بمان در شهرت...


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 18 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 12:49 :: توسط : آناهید

درباره وبلاگ
به تماشا سوگند و به آغاز کلام
موضوعات
آدما تولدم آگاهی ... راستش رو بگو یا حسین و این است... ... مولانا دوست ... ... ... حرفایی که هر روز با خودم تکرار میکنم قبول دارین
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آناهید،الهه آب ها و آدرس anahid.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.