صدفی به صدف دیگر گفت:درد زیادی در درونم حس میکنم.دردی سنگین که مرا عذاب می دهد.صدف دیگر با غرور گفت:ستایش آسمان ها و زمین را که من هیچ دردی در خود ندارم.خوب هستم و سلامت.
در همان لحظه خرچنگی از آنجا عبور می کرد که صحبت دو صدف را شنید،به آنکه از خود راضی بود گفت:بله کاملا خوب و سلامتی اما دردی که همسایه ات حس می کند مرواریدی است بی نهایت زیبا که تو از آن بی بهره ای...!
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
آناهید،الهه آب
ها و
آدرس
anahid.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.